متذلل

لغت نامه دهخدا

متذلل. [ م ُ ت َ ذَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) ذلیل و خوار. ( آنندراج ). || فروتن و کمینه. ( ناظم الاطباء ). فروتن و متواضع. ( ازاقرب الموارد ). || ملایم و نرم دل. || دادخواه. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

فرهنگ معین

(مُ تَ ذَ لِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) فروتن ، خوار.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که خود را خوار و حقیر می کند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ذلیل خوار . ۲ - فروتن جمع : متذللین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم