قاضی رشید

لغت نامه دهخدا

قاضی رشید. [ رَ ] ( اِخ ) احمدبن علی. رجوع به احمدبن علی بن ابراهیم شود.
قاضی رشید. [ رَ ] ( اِخ ) ذوالنون بن محمدبن ذوالنون مصری اخمیمی شافعی علوی ، ملقب به رشیدالدین. یکی از وزیران و والیان دانشمند است. وی با ملک مسعود ( ایوبی ) وارد یمن شد و بارها حکومت عدن به وی محول گردید و با مردم خوشرفتاری میکرد. او به وزارت منصور رسولی منصوب شد و در تعزّ مدرسه رشیدیه را بنیاد کرد و مسجدی در کنار آن بنا نهاد اوقافی را برای آنها قرار داد وی به سال 663 هَ. ق. / 1265 م. وفات کرد.
قاضی رشید. [ رَ ] ( اِخ ) عمربن مظفر فهری از مشاهیر شعرا و نویسندگان است و در مصر و شام به خدمات دیوانی اشتغال داشت. وی مدائحی در ستایش ملوک و بزرگان زمان سروده است. او به سال 638 هَ. ق. در 75سالگی وفات یافت. او راست :
لاصنام الزمان عبدت دهراً
و قد اسلمت و اتسع المضیق
فما منهم یغوث اقول هذا
ولکن کل من فیهم یعوق.( ازقاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

عمر بن مظهر قهری از مشاهیر شعرا و نویسندگان است و در مصر و شام بخدمات دیوانی اشتغال داشت .

دانشنامه عمومی

ابوالحسین، احمد بن علی مصری، شهرت - لقب گرفته به قاضی رشید، ( ؟ - ۱۱۶۸م ) قاضی مصری و سیاستمدار فاطمی بود که در شاخه های گوناگون علوم روزگارش مانند زبان شناسی، ادبیات، تاریخ، منطق، هندسه، اخترشناسی، موسیقی و پزشکی دانا بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم