لغت نامه دهخدا
چون غدر کرد حیله نماندم جز آن کزو
فریادخواه سوی بنی مصطفی شدم.ناصرخسرو.گه غدر کند با تو و گه مکر فروشد
صد لعنت بر ضیعت و بر بازرگانیش.ناصرخسرو.و در آن فور مردم اصطخر دیگرباره سر برآوردند و غدر کردند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 117 ). این اصطخر به ابتداء اسلام چون بگشادند یک دوبار غدر کردند، و پس قتل عظیم رفت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 127 ).