سپریغ

لغت نامه دهخدا

سپریغ. [ س َ / س ُ ] ( اِ ) خوشه ٔانگور بسیاردانه و بعضی گفته اند خوشه انگوری است که هنوز دانه های آن کوچک و ریزه باشد بمقدار ارزنی و هنوز سخت و درشت نشده باشد. خوشه انگور درشت ناشده ونارسیده. ( آنندراج ). خوشه غوره. ( صحاح الفرس ). خوشه انگور که هنوز دانه ها سخت پیدا نشده باشند خردتر ارزن بود. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
دریغ فر جوانی و عز وای دریغ
عزیم بود از این پیش همچنان سپریغ
بناز باز همی پرورد ورا دهقان
چو شد رسیده نیابد ز تیغ تیز دریغ.شهید.نیستم همچو تاک پشت دوتا
از پی چند خوشه سپریغ .شمسی فخری ( ازآنندراج ).|| خوشه خرما و امثال آن که بر درخت باشد. ( برهان ). || راه. ( برهان ) ( جهانگیری ).

فرهنگ معین

(سَ یا سُ پَ ) (اِ. ) ۱ - خوشة انگور و خرما. ۲ - غوره ، خوشة نارسیده انگور.

فرهنگ عمید

۱. خوشۀ انگور.
۲. خوشۀ بزرگ و پربار.
۳. خوشۀ انگور که هنوز دانه هایش نرسیده و درشت نشده، غوره: نیستم همچو تاک پشت دوتا / از پی چند خوشهٴ سپریغ (شمسی فخری: لغت نامه: سپریغ ).

ویکی واژه

خوشة انگور و خرما.
غوره، خوشة نارسیده انگور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب فال پی ام سی فال پی ام سی