جایمند

لغت نامه دهخدا

جایمند. [ م َ ] ( ص مرکب ) کاهل. تنبل. هیچ کاره. ( برهان ) ( آنندراج ). سست. بی کار. معطل. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

تنبل، کاهل، بیکاره.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال امروز فال امروز فال پی ام سی فال پی ام سی فال لنورماند فال لنورماند