قهاقر

لغت نامه دهخدا

قهاقر. [ ق ُ ق ِ ] ( ع اِ ) آنچه بدان چیزی را سایند و در عبارت دیگر سنگی که بدان چیزی را سایند. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجات
نجات
خاطرات
خاطرات
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
اتی
اتی