تحتک
تحتک. [ ت َ ح َت ْ ت ُ ] ( ع مص ) شتاب رفتن و گام خرد نهادن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || تحتک شترمرغ ریگ را؛ تفحص آن. ( از قطر المحیط ).
شتاب رفتن و گام خرد نهادن یا تحتک شتر مرغ ریگ را تفحص آن .
[ویکی الکتاب] معنی تَحْتَکِ: زیر(پای) تو
ریشه کلمه:
تحت (۵۱ بار)ک (۱۴۷۸ بار)