بلغندر. [ ب َ غ َ دَ ] ( ص ) کلمه ایست که در مدح و ثنا و هم در دشنام استعمال می کنند. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). بلغندر. [ ب ُ غ َ دَ ] ( ص ) بی قید و بی دیانت. ( برهان ) ( آنندراج ) : بر زرو سیم مردمان اندر هست بر اعتقاد بلغندر.کمال اسماعیل ( از آنندراج ).|| ( اِ ) نام ملحدی است. ( آنندراج ). بلغندر. [ ب ُ غ ُ دَ ] ( ص ) بسیار مبرم ، چه غندر به معنی مبرم و اصرارکننده است. ( آنندراج ). || تن پرور و فربه. ( آنندراج ).
فرهنگ معین
(بَ غَ دَ ) (ص . اِ. ) ۱ - بی قید، بی بند و بار. ۲ - بی دین . ۳ - تن پرور.
فرهنگ عمید
۱. بی قید، بی بندوبار. ۲. تن پرور. ۳. بی دین: به زر و مال مردمان اندر / هست بر اعتقاد بلغندر (کمال الدین اسماعیل: لغت نامه: بلغندر ).