بحح

لغت نامه دهخدا

بحح. [ ب َ ح َ ] ( ع مص ) گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ) : و این درشتی آواز را به تازی بحح گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به بَح شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بحح گلو گرفتگی، خشونت و درشتی صدا را گویند و از آن به مناسبت در باب دیات سخن رفته است.
اگر بر اثر ورود جنایت، مجنیّ علیه نتواند حروف و کلمات را با صدا ادا کند بر جانی دیه کامل ثابت است؛ لیکن اگر گرفتگی حنجره و خشونت و غلظت صدا پیدا کند، جانی باید ارش بپردازد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال فنجان فال فنجان فال عشق فال عشق فال جذب فال جذب