ایزغنج

لغت نامه دهخدا

ایزغنج. [ زُ غ ُ / غ ُ ] ( اِ ) جوال. ( برهان ) ( آنندراج ) :
آن بادریسه هفته دیگر غضاره شد
و اکنون غضاره همچو یکی ایزغنج گشت.؟ ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).

فرهنگ عمید

جوال، تاچه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال نخود فال نخود فال چای فال چای فال قهوه فال قهوه