ایت الله العظمی سیدرضا بهاءالدینی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آیت الله العظمی سیدرضا بهاءالدینی. آیت الله العظمی سیدرضا بهاءالدینی، فرزند سیدصفی الدین بهاءالدینی، از علما، فقهاء و عارفان بزرگ شیعه بودند.
نهمین روز فروردین ماه ۱۲۸۷ش. سپیده حیات طفلی پاک طینت از خانواده ای مذهبی سر زد. شور و اشتیاق آن روز با جشن ولایت و عید غدیر سال ۱۳۲۷ قمری همراه بود و این میلاد، شادی افزونتری برای اطرافیان کودک به ارمغان آورد.نام فرزند را «سید رضا» نهادند تا به برکت این نام و نورانیت آن ایام برای همیشه «بهاء الدین» باشد. نسب نیاکان ارجمند وی به امام سجاد ـ علیه السلام ـ می رسد و اجداد و پدران والا مقام او هر یک بسان گوهر تابناکی در دوران ظلمت درخشش خاصی داشته اند. برخی از آنان عهده دار تولیت حرم فاطمه معصومه ـ علیها السلام ـ بودند و تنی چند از خادمان مخلص بارگاه آن پاک بانوی بلند اختر محسوب می شدند.پدر سید رضا، سید صفی الدین بود که افتخار خدمتگزاری آستان مقدس حضرت معصومه را داشت. انس فراوان او با قرآن، عشق وافر به قرائت آیات الهی و حافظه چشمگیر وی موجب اعتماد علما به اندوخته های ذهنی سید صفی الدین شده بود، به طوری که او را «کشف الآیات علما» می نامیدند. آن چه صفات برجسته ای به وی بخشید مناعت طبع، بلند نظری و اشتیاق خدمت به جامعه بود.مادر سید رضا، فاطمه سلطان ـ معروف به زن آقا ـ بانویی مؤمن و مخلص بود که همسری مهربان و زیرک برای سید صفی الدین محسوب می شد. وی از نوادگان اندیشمند والا مقام ملا صدرا شیرازی بوده است. بانویی که صفا و صمیمیت در زندگانی، قناعت و ساده زیستی در دوران حیات و عشق و علاقه به همسر و فرزندان وی را از دیگران ممتاز ساخته بود و انسی فراگیر با قرآن و الفتی چشمگیر با دعاهای معصومان ـ علیهم السلام ـ داشت و هماره دامن وجود خود را لبریز از معنویت و نورانیت می نمود.
دوران کودکی
اوان کودکی سید رضا همراه با نشانه هایی چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بود به طوری که خود درباره آن دوران این چنین می فرماید:«یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم و علاقه ای قلبی به آنان پیدا می کردم. خیر و شر را می فهمیدم و بین انسانهای خیر و نیکوکار و افراد شرور و طغیانگر فرق می گذاشتم.»سید رضا چون به دو سالگی رسید به مکتب خانه پای گذاشت. حمد و سوره، اذان و اقامه و سپس قرائت قرآن را یاد گرفت و آن گاه خواندن و نوشتن را آغاز کرد.در شش سالگی دوره مکتب تمام شد و برای آموختن درسهای دیگر به مکتب دیگری رفت تا در این محل نصاب الصبیان ـ که معانی لغات را به صورت شعر بیان می کند ـ و دیگر کتابها را بیاموزد.روزهای تابناک این ایام همراه با طلوع آفتاب بهروزی و شادکامی سید رضا بود. زیرا خبر موفقیت های او به گوش آیة الله سید ابوالقاسم قمی رسید و ایشان که فردی فروتن و دانشمندی پارسا و مردی پر اخلاص بود، شیرین ترین لحظات شوق و شادمانی را با تشویقهای پی در پی و فراگیر برای سید رضا فراهم ساخت.
شوق بی پایان
آن لطف خداوندی و این تلاش و پشتکار فراگیر مقدمه ای خجسته برای سید رضا فراهم می کند. به طوری که شوقی فراگیر و عشقی فراوان به تحصیل پیدا نموده، کتابهای مقدمات را یکی پس از دیگری فرا می گیرد.پیش از دوازده سال نداشت که آمادگی خود را برای امتحان نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ مؤسس حوزه علمیه قم ـ اعلام کرد و موفقیت تحسین برانگیز وی در مقابل حاج شیخ، شروعی خجسته برای ارتباط صمیمی با ایشان گردید.در این زمان بود که همنشین این طلبه سخت کوش درس و بحث و زندگی اش کتاب می شود. به گونه ای که نوجوانی حدود شانزده ساعت تلاش علمی نموده و لحظه ای از فرصت خویش را از دست نمی دهد!! افزون بر کتابهای حوزوی، بسیاری از علوم مفیدی که برای هر طلبه ضروری است فرا گرفته، برای بهره گیری بهتر از روزها و ساعات یک سال از مدرسه بیرون نمی رود، گرچه فاصله وی از مدرسه فیضیه تا منزل بیش از هزار قدم نبوده است. مادرش که ساعت استراحت سید را می دانسته، در ساعت خاصی به فیضیه می رود تا فرزند خود را دیدار کند. روزهای پرفروغ و شبهای پرتوفیق آن ایام به گونه ای سپری می شده که پیش از طلوع آفتاب سه یا چهار مباحثه انجام داده، گاهی قبل از اذان صبح دو درس را به پایان برد.شوق بی پایان و پشتکار فراوان وی در حوزه به آن جا انجامید که مدرسی موفق و پذیرفته فراهم ساخت. درس وی در بسیاری از مدارس قم شروع گشت. چند دوره «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مطول» و «قوانین» و پس از آن «رسائل و مکاسب و کفایه» تدریس نمود و در پی این توفیقات، «درس خارج»، ایشان برای تربیت دانش پژوهان اجتهاد دوست آغاز گردید. و بدین سان مدرسی شصت ساله این پژوهشگر فرزانه و تدوین بسیاری از معارف نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، شیرین ترین لحظه های عمر را در گذر بیان و قلم فراهم نمود تا ساعاتی سبز و پرسعادت در صحیفه دوران این فقیه فرهیخته رقم خورد و سید رضا «بهاء الدین» گردید.
جلوه های جاودانه
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم