اوژولیدن

لغت نامه دهخدا

اوژولیدن. [ اَ دَ ] ( مص )برانگیزانیدن و تحریک و تحریض کردن. تشجیع کردن. ( ناظم الاطباء ). برانگیختن بجنگ و غیره. || تقاضا نمودن. || تعجیل کردن و شتاب نمودن. || پریشان کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). || بزور گرفتن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= افژولیدن

ویکی واژه

برانگیختن.
پریشان ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا