اهنجیده

لغت نامه دهخدا

( آهنجیده ) آهنجیده. [ هََ دَ / دِ ] ( ن مف ) بیرون کرده. برکشیده. مسلول. مشهر. آخته. آهیخته. آهخته. || مسلوب. برکنده. || مجذوب.

فرهنگ عمید

( آهنجیده ) بیرون کشیده، برکشیده، آخته، آهخته.

فرهنگ فارسی

( آهنجیده ) ( اسم ) ۱ - بیرون کرده بر کشیده آخته . ۲ - برکنده مسلوب . ۳ - مجذوب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم