استوارداشت

لغت نامه دهخدا

استوارداشت. [ اُ ت ُ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) یقین. ایمان : ای آدمی آرام تو با استوارداشت رسول است علیه السلام بدانچه از خداوند عزّ و جل آورده است. ( کتاب المعارف ). رجوع به ترکیب استوار داشتن ذیل استوار شود.

فرهنگ معین

(اُ تُ ) (اِمص . ) یقین ، ایمان .

فرهنگ عمید

قابل اعتماد دانستن.

ویکی واژه

یقین، ایمان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال راز فال راز