ابوالعالیه

لغت نامه دهخدا

( ابوالعالیة ) ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) او راوی تفسیر ابی بن کعب است و ابوجعفر رازی همان تفسیر را ازربیعبن انس و ربیع از ابوالعالیه روایت کرده است.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) البراء. مولی قریش. تابعی است. ونام او زیادبن فیروز است و از ابن عمر روایت کند.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) رُفیعبن یزیدبن مهران الریاحی البصری. تابعی است.او راست : کتاب تفسیر. وفات وی به سال 90 هَ.ق. روی داد. و نسبت او بریاح بطنی از تمیم است. و او از عمربن الخطاب و از ابی بن کعب روایت کرده است.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) سعیدبن مرثد الرحبی. از روات حدیث است. و جریربن عثمان از او روایت کند.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ )الشامی. او را پنجاه ورقه شعر است. ( ابن الندیم ).
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) شدّاد الکوفی. از روات حدیث است و ابوحیّان از او روایت کرده است.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) عبداﷲبن سلمه. از روات است و ابواسحاق السبیعی و عمروبن مرّه از او روایت کرده اند.
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] ( اِخ ) قیراط. تابعی است و شریک از او روایت کرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تماس فال تماس فال درخت فال درخت