دانشنامه اسلامی
پدرش، رومی الاصل و از بردگان آزادشده قبیله اَزْد بوده که در محمدیه (مسیله)، از شهرهای مغرب، به شغل زرگری مشغول بود.
ابن رشیق، در مسیله متولد شد و دوران کودکی را در زادگاه خود گذراند و تحت نظر پدر، فنون زرگری را آموخت و به تحصیل شعر و ادب نیز همت گماشت و به زودی استعداد خود را در این زمینه آشکار ساخت تا آنجا که قبل از رسیدن به سن بلوغ، به سرودن شعر پرداخت.
وی پس از فراگیری مقدمات علوم، به قصد شرکت در مجالس اهل علم، در 406ق، زادگاه خود را به قصد قیروان، مرکز حکومت صنهاجه ترک کرد. او در قیروان که آن روز مهد علم و ادب بود، مرحله نوینی از زندگی علمی خود را با شرکت در محافل ادبی و حلقات درس کسانی چون ابوعبدالله بن جعفر قَزّاز، عبدالکریم بن ابراهیم نَهْشَلی و دیگر مشاهیر علم و ادب قیروان، آغاز کرد.
ورود او به قیروان، مصادف با مرگ بادیس، سومین امیر زیری و انتقال حکومت به پسرش معز که در آن هنگام 8 سال بیشتر نداشت، گردید. ابن رشیق که در این هنگام شهرتی یافته و در زمره شعرا و ادبای قیروان درآمده بود، با ایجاد روابط دوستانه با رجال حکومتی و مخصوصاً ابن ابی رجال که در آن زمان، نیابت اداره امور قیروان را از طرف معز و همچنین ریاست دیوان او را بر عهده داشت، راه ورود خود را به دربار معز هموار کرد.
در اواخر سده 4 و اوایل سده 5ق، شیرازه دولت اموی از هم پاشیده شده و هریک از امرا و حکام در گوشه و کنار سرزمین اندلس و مغرب، کشور مستقل کوچکی که گاه از حدّ یک شهر درنمی گذشت، تشکیل داده بودند. این دولت های کوچک، آن چنان بی مقدار بودند که ابن رشیق، خلیفگان آن ها را که خود را به القاب خلفای بغداد ملقب می کردند، به باد تمسخر گرفت، اما به رغم ضعف سیاسی، این روزگار را باید عصر شکوفایی علم و ادب در مغرب و اندلس دانست؛ چه، امرا و حکام در جذب شعرا و مشاهیر ادبا به دربار خود، بر یکدیگر پیشی جسته و در بخشش هدایا و صلات به اهل علم و ادب، با هم در رقابت بودند و ابن بادیس، یکی از این حامیان و مدافعان شعر و ادب بود.