نبض نگار

لغت نامه دهخدا

نبض نگار. [ ن َ ن ِ ] ( اِ مرکب ) وسیله ای که با آن قوت و ارتفاع ضربان نبض را ترسیم کنند و اندازه گیرند.

فرهنگ عمید

آلتی که روی شریان زند اعلا وصل می شود و ضربان های آن را ثبت می کند، اسفیگموگراف.

فرهنگ فارسی

( صفت واسم ) آلتی که بوسیله آن منحنی نبض شریانی رارسم میکنند.اصل این دستگاه برپایه زیادترمحسوس کردن وظاهرنمودن موج شریانی استواراست .نبض نگاری که معمولادر پزشکی بکار میرودبنام نبض نگارریچاردسون ( نام سازنده اش ) موسوم است و آنرابدورمچ دست می بندندبطوری که دگمه نبض نگاربرروی شریان رادیال درمحل ناودان نبض قرارگیرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال فنجان فال فنجان فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز