باقی ماندگی

لغت نامه دهخدا

باقی ماندگی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی باقیمانده. دوام. ثبوت. || دائمی و همیشگی. ( ناظم الاطباء ). || برجای ماندگی. || عقب ماندگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - همیشگی دایمی . ۲ - عقب ماندگی .

فرهنگستان زبان و ادب

{retentivity} [فیزیک] باقی ماندۀ چگالی شار مغناطیسی که حاصل القای اشباعی مادۀ مغناطیسی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فرشتگان فال فرشتگان