ابن خیرون

لغت نامه دهخدا

ابن خیرون. [ اِ ن ُخ َ ] ( اِخ ) ابوالفضل احمدبن حسن بن احمدبن خیرون بغدادی ابن باقلانی. محدث. ابوبکر خطیب صاحب تاریخ بغدادو ابن سکره و گروهی دیگر از محدثین از او روایت دارند. وفات او در 488 هَ.ق. بهشتادوچهارسالگی بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ خَیْرون ، ابو منصور محمد بن عبدالملک بن حسن بن ابراهیم عطار (رجب ۴۵۴-۱۶ رجب ۵۳۹/ ژوئیه ۱۰۶۲- ۱۲ ژانویه ۱۱۴۵)، مقری و محدث شافعی بغداد است.
از جزئیات زندگی او اطلاعی نداریم ، ولی ظاهراً در بغداد سکنی داشته است . خاندان وی یک خاندان شناخته شده بغدادی است ، چنانکه پدرش عبدالملک ، عمویش احمد، برادرش خیرون و برادرزاده اش مبارک همه از رجال حدیث و قرائت بوده اند. ابن خیرون در بغداد درگذشت .
اساتید
اهتمام او به علم قرائت بوده و این علم را از مشایخ سالخورده بغداد چون جد مادرش ابوالبرکات عبدالملک بن احمد، عمویش ابوالفضل احمد بن حسن و عبدالسید بن عتاب فرا گرفته است .
شاگردان
از راویان او در قرائت می توان ابوالیمن زید بن حسن کندی ، یحیی بن حسین اوانی و ابومحمد حسن بن عبیده را نام برد.
آثار
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال فرشتگان فال فرشتگان فال چوب فال چوب