کیچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) کوچه را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). کوچه است که راه تنگ باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). کوچه و راه تنگ. ( ناظم الاطباء ). کویچه = کوچه. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچه شود.
فرهنگ فارسی
۱ - محل. کوچک بر زن : تا چهار دانگ شب در کوچه ها و محلات بسیار بود . ۲ - خیابان : کوچه ای بود که آنرا کو طراز میگفتند در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک از بیاعان و حجره داران بسیار نشسته بودند . ۳ - راه تنگ و باریک در شهر یا ده . یا کوچ. باستان . دنیا عالم . یا کوچ. بن بست . کوچه ای که آخر آن مسدود است و راه بخارج ندارد . دل مرا زخ زلف او رها یی نیست بدرز کوچ. بن بست هیچکس نزده است . ( صائب ) یا کوچ. خطر . عالم دنیا . یا کوچ. خموشان . گورستان قبرستان : یاد شهادت عشق در کوچ. خموشان کاسودگی ز ما برد غوغای زندگانی . یا کوچ. سلامت . کوچه ای که برای گرفتن قلعه در زیر زمین کنند و قلعه گیران بدان راه دارند : دیوانه شو که عشرت طفلان. جهان در کوچ. سلامت زنجیر بوده است . ( صائب ) توضیح یا خود را به کوچ. علی چپ زدن . ۱ - از موضوع مورد بحث بموضوع دیگر پرداختن . ۲ - تجاهل کردن . یا کوچه را عوض کردن . اشتباه کردن .
دانشنامه عمومی
کیچه (داغستان). کیچه ( به لاتین: Kiche ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در داغستان واقع شده است.