نقاوت

لغت نامه دهخدا

نقاوت. [ ن َ وَ ] ( از ع اِمص ) پاکیزگی. ( غیاث اللغات ). نقاوة. رجوع به نقاوة شود. || ( مص ) پاک شدن. ( یادداشت مؤلف ). نقاوة. رجوع به نقاوة شود.
نقاوة. [ن َ وَ ] ( ع اِ ) بهین. ( دهار ). خیار و خلاصه چیزی. ( از اقرب الموارد ). برگزیده چیزی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نقوة. نقایة. ( منتهی الارب ). نُقاوَة. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نقاة. ( اقرب الموارد ). ج ، نقا، نقاء. رجوع به نقاوه شود. || ( مص ) پاکیزه گردیدن. ( از منتهی الارب ). پاک شدن. ( زوزنی ) ( دهار ). نقاء. نقائة. نقایة. نُقاوَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نقاء شود.
نقاوة. [ ن ُ وَ ] ( ع اِ ) برگزیده. خلاصه. ( آنندراج ). رجوع به نَقاوَةشود. || گیاهی است شور که بدان جامه شویند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، نقاوی. || ( مص ) نقاء. نقائة. نقایة. نَقاوَة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نقاء و نَقاوَة شود.

فرهنگ معین

(نَ وَ ) [ ع . نقاوة ] (مص ل . ) ۱ - پاکیزه گشتن . ۲ - خالص شدن . ۳ - نیکو گردیدن .

فرهنگ عمید

پاکیزه شدن، خالص شدن، نیکو شدن.

فرهنگ فارسی

پاکیزه کردن، خالص شدن، نیکوشدن
۱- (مصدر ) پاکیزه گشتن . ۲ - خالص شدن . ۳ - نیکو گردیدن . ۴ - ( اسم ) پاکیزگی . ۵ - خلوص بی غشی . ۶ - نیکویی . ۷ - ( اسم ) نخبه برگزیده .

ویکی واژه

نقاوة
پاکیزه گشتن.
خالص شدن.
نیکو گردیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان