لغت نامه دهخدا
ملک العادل. [ م َ ل ِ کُل ْ دِ ] ( اِخ ) ( الَ... ) رجوع به ارسلانشاه بن مسعود عزالدین... شود.
ملک العادل. [م َ ل ِ کُل ْ دِ ] ( اِخ ) ( الَ... ) ابوبکر محمدبن ابی الشکر ایوب بن شادی ملقب به الملک العادل سیف الدین برادر صلاح الدین ایوبی ( 540 - 615 هَ. ق. ). وی پس از فوت صلاح الدین به تدریج توانست بر برادران و پسران صلاح الدین سیادت و فرمانروایی حاصل کند و در فاصله سنوات 592 و 596 هَ. ق. که بر مصر و غالب نقاط شام استیلا یافته بود تا زمان مرگ خود یعنی 615 هَ. ق. که درعالقین از قرای دمشق اتفاق افتاد بر غالب ممالک ایوبی سلطه و سیادت داشت و فرزندان او نیز در همین ممالک باقی ماندند ولی متصرفات پدری را بین خود تقسیم کردند و شاخه هایی چند از ملوک ایوبی که همه از فرزندان ملک العادل بودند در مصر و دمشق و الجزیره تشکیل یافت. و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 65 و 66 و 67 و وفیات الاعیان ابن خلکان چ محمد محیی الدین عبدالحمید چ مصرجزء چهارم ص 166 - 170 و اعلام زرکلی ج 3 ص 867 شود.
ملک العادل. [ م َ ل ِ کُل ْ دِ ] ( اِخ ) ( الَ... ) محمودبن عمادالدین زنگی بن آق سنقر مکنی به ابوالقاسم ( 511 - 569 هَ. ق. ). از عادلترین پادشاهان زمان خود بود. در حلب زاده شد و پس از مرگ پدر به سال 541به امارت رسید. نخست وابسته به سلاجقه بود، سپس استقلال یافت و دمشق را به متصرفات خود افزود و بر تمام سوریه شرقی و قسمتی از سوریه غربی و موصل و دیاربکرو الجزیره و مصر و بخشی از مغرب و پاره ای از یمن استیلا یافت. فرمانروایی خردمند و نیک سیرت و شجاع و شائق به مطالعه و دوستدار عمران و آبادی بود. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1016 و 1017 ). رجوع به همین مأخذ شود.