فزع یافته

لغت نامه دهخدا

فزع یافته. [ ف َ زَ ت َ / ت ِ] ( ن مف مرکب ) در حال فزع و بیم. ترسان :
خواهند ز تو امن فزع یافتگان زآنک
در ظلمت و در خوف چراغی و رجایی.خاقانی.رجوع به فزع یافتن و فزع شود.

فرهنگ فارسی

در حال فزغ و بیم . ترسان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم