شکم وار. [ ش ِ ک َ ] ( اِ مرکب ) به اندازه یکبار سیر خوردن. به اندازه یک بار خوردن و سیر شدن غذا : چرا از پی یک شکم وار نان گراینده باید به هرسو عنان.نظامی.هر کجا چون زمین شکم خواریست از زمین خورد او شکم واریست.نظامی.درین پشته منه بر پشت باری شکم واری طلب نه پشتواری.نظامی.اگر خواهی جهان در پیش کردن شکم واری نخواهی بیش خوردن.نظامی.
فرهنگ عمید
به قدر یک شکم ، به اندازۀ یک خوراک: چرا از پی یک شکم وار نان / گراینده باید به هر سو عنان (نظامی: ۱۰۹۶ ).
فرهنگ فارسی
یکبار سیر خوردن به اندازه یکبار خوردن و سیر شدن غذا .