زمین بوسیدن

لغت نامه دهخدا

زمین بوسیدن. [ زَدَ ] ( مص مرکب ) نوعی از تعظیم بود. ( آنندراج ). بوسیدن خاک برای تعظیم. ( فرهنگ فارسی معین ) :
زمین را ببوسد و پوزش نمود
بر آن مهتری آفرین برفزود.فردوسی.اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام
مباش غره که بازیت میدهد عیار.سعدی.می کند شبنم گرانی بر عذار نازکت
ابر می بوسد زمین از دور گلزار ترا.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بوسیدن خاک برای تعظیم .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم