خاک پاشیدن

لغت نامه دهخدا

خاک پاشیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) خاک ریختن بر. خاک پراکندن بر. حَثو. ( تاج المصادر بیهقی ) :
گرش پای بوسی نداردت پاس
ورش خاک پاشی ندارد هراس.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

خاک ریختن بر خاک پراکندن بر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود