لغت نامه دهخدا
بدو گفت اگر شاهرا درخورم
یکی نامور پاک خوالیگرم
چو بشنید ضحاک بنواختش
ز بهر خورش جایگه ساختش.فردوسی.فریدون بپرسید و بنواختشان
به اندازه بر جایگه ساختشان.فردوسی.درم داد و تشریف و بنواختش
بقدر هنر جایگه ساختش.سعدی. || منزل دادن. مُقام دادن :
وزان پس بپرسید و بنواختش
یکی نامور جایگه ساختش.فردوسی.