جان پذیری

لغت نامه دهخدا

جان پذیری. [ جام ْ پ َ ] ( حامص مرکب ) عمل جان پذیر. پذیرفتن جان. قبول کردن جان :
دل درانداز و جان پذیری کن
یک زمانش لگام گیری کن.نظامی.

فرهنگ فارسی

عمل جان پذیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس