دانشنامه اسلامی
هل انبئکم علی من تنزل الشیـطین(آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی فرود می آیند؟) یلقون السمع واکثرهم کـذبون.(که (دزدانه ) گوش فرا می دارند و بیشترشان دروغگویند،) (براساس یک احتمال، ضمیر «اکثرهم» و «کاذبون» به شیاطین برمی گردد.)
تفسیر آیه
این آیه معرفی می کند که شیطانها بر چه کسی نازل می شوند، و صفات خاصه آن کس را بیان می کند، تا بدانند که رسول خدا (ص) از آن کسان نبوده و قرآن هم از القائات شیطانها نیست و خطاب در آیه متوجه مشرکین است. پس اینکه فرمود:" آیا شما را خبر دهم که شیطانها بر چه کسی نازل می شوند؟" در معنای این است که بفرماید:" آیا به شما معرفی کنیم کسانی را که شیطانهای جنی اخبار را برایشان می برند؟" شیاطین آنچه را می شنوند توأم با دروغهای بسیار به دوستان خود القاء می کردند، و اکثرشان دروغگو هستند" (یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ ). کوتاه سخن اینکه القائات شیطانی، نشانه های روشنی دارد که با آن نشانه ها می توان آن را بازشناخت، شیطان وجودی است ویرانگر و موذی و مخرب و القائات او در مسیر فساد و تخریب است و مشتریان او دروغگویان گنهکارند، هیچیک از این امور بر قرآن و آورنده آن تطبیق نمی کند، و کمترین شباهتی با آن ندارد. مردم آن محیط راه و رسم محمد ص را در صدق و امانت و صلاح شناخته بودند، محتوای قرآن نیز چیزی جز دعوت به توحید و حق و عدالت، و اصلاح در تمام زمینه ها ندارد، بنا بر این شما چگونه آن را متهم به القائات شیطان می کنید.
معرفی افاک اثیم
صاحب مجمع البیان در ذیل جمله " تَنَزَّلُ عَلی کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ" گفته:" أفاک" به معنای کذاب است و اصل کلمه إفک به معنای قلب، و زیر و رو کردن است و أفاک (که صیغه مبالغه آن است) به معنای کسی است که بسیار قلب می کند و اخبار را از طرف راستش به طرف دروغ بر می گرداند. و کلمه" اثیم" به معنای کننده کار زشت است، وقتی می گویند:" أثم- یاثم- إثما" که فاعل عمل زشتی را مرتکب شده باشد و کلمه" تاثم" به معنای ترک اثم است (که در فارسی هم می گوییم" فلانی فلان عمل را زشت شمرد" یعنی از ارتکاب آن خودداری کرد. مترجم). و اما اینکه فرمود: شیطانها بر هر افاکی اثیم نازل می شوند، جهتش این است که شیطانها هیچ کاری جز جلوه دادن باطل به صورت حق و زینت دادن عمل زشت، کاری ندارند و معلوم است که جز بر افاک اثیم، هم نازل نمی شوند.و در جمله " یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ" ظاهر چنین می نماید که دو ضمیر جمع در" یلقون" و در" اکثرهم" هر دو به شیاطین بر می گردد و سمع مصدر است، ولی به معنای مسموع است و مراد از آن مسموع، اخبار آسمانی است که شیطانها و لو به طور ناقص می شنیدند، چون شهاب ثاقب، آنها را می راندند و نمی گذاشتند اخبار آسمانی را به طور کامل گوش دهند و آنچه استراق سمع می کردند و می شنیدند ناقص و غیر تمام بود و به همین جهت دروغهای بسیاری با آن مخلوط می شد.و اینکه فرمود:" وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ" معنایش این است که بیشتر شیطانها دروغگویند و اصلا از راست خبر نمی دهند، این در صورتی است که مراد از اکثر را اکثر افراد بگیریم و ممکن هم هست مراد از آن کثرت از حیث تنزل باشد، که در این صورت معنایش این می شود که اکثر اخبار شیطانها دروغ است. و خلاصه حجتی که آیات سه گانه اقامه کرده این است که: شیطانها از آنجا که جبلت و طبیعتشان شرارت است، نازل نمی شوند مگر بر هر کسی که کذاب و فاجر باشد و خودشان هم بیشتر در آنچه خبر می آورند کاذبند. و بر عکس، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نه افاک است و نه اثیم و نه آنچه به او وحی می شود دروغ است و نه پراکنده، پس او از آن کسان نیست که شیطانها بر آنان نازل می شوند و نه آن کسی که بر او نازل می شود شیطان است و نه آن قرآنی که بر او نازل می شود از القاء شیطانها است.