دانشنامه اسلامی
کتاب، دارای سخن مرکز نشر حقایق اسلامی، و محتوای مطالب در پنج فصل است. برخی از مهم ترین منابع آن عبارت اند از صحیح بخاری، الطبقات الکبری، فتح الباری، عمدة القاری، ارشاد الساری، الانساب، الاصابه ابن عبدالبر، تذکرة الحفاظ، تاریخ دمشق، کفایة الطالب، شرح صحیح مسلم و... .
آیت الله میلانی می نویسد این اثر رساله مختصری است که به درخواست برخی از برادران ایمانی درباره اثبات سندی و دلالی حدیث مدینة العلم نوشته ام..فصل اول کتاب درباره راویان حدیث از صحابه و تابعین و علما و دلایل ثبوت این خبر از پیامبر خدا(ص) است. نویسنده مطالب این فصل را ضمن ده فایده بیان می کند.
ایشان در فایده اول ده تن از راویان حدیث از صحابه که این روایت را نقل کرده اند را برشمرده است؛ عبدالله بن مسعود، ابن عباس، عبدالله بن عمر، حذیفه و عمرو بن عاص ازجمله آنان هستند. در ادامه در فایده دوم، از چهارده تن از تابعین و راویان از آن ها نام می برد که اصبغ بن نباته، جریر الضبی و سلیمان بن مهران کوفی (معروف به اعمش) هم در آن ها هستند. در فایده سوم نام روایان حدیث را به ترتیب قرن می برد. شروع این کار از قرن سوم و با ابوبکر عبدالرزاق بن همام صنعانی است و پایان آن قرن سیزدهم و با عبدالغنی الغنیمی..فایده چهارم در ذکر نام کسانی است که بر صحت روایت «مدینة العلم» تصریح کرده اند. او در این بخش نوزده تن از عالمان بزرگ اهل تسنن و کتاب هایشان که در آن تصریح به صحت این روایت کرده اند را نام می برد..فایده پنجم به ذکر نام کسانی که بر «حسن» بودن سند این روایت تصریح کرده اند اختصاص دارد. آیت الله میلانی می نویسد: برخی از این نویسندگان بر حسن به صورت مطلق تصریح کرده اند و برخی بعضی طرق آن را صحیح دانسته اند. در میان تحسین گران روایت کسانی هستند که قائل به صحت آن هم هستند. نویسنده جمع میان این دو نظریه (صحیح بودن سند یا حسن بودن آن) این گونه بیان می کند که شاید آن شخص در ابتدا قائل به حُسن روایت بوده و سپس صحت آن برایش آشکار شده است (همان گونه که سیوطی به وقوع این امر برای خودش تصریح کرده است). همچنین ممکن است آن شخص بعضی طرق روایت را صحیح بداند و برخی دیگر را حَسَن (مانند گنجی)..فایده ششم در ذکر اسامی کسانی است که روایت را بدون بررسی پذیرفته اند. و فایده هفتم در ذکر آنان که در کتاب هایشان امیرالمؤمنین(ع) را به «باب مدینة العلم» خوانده اند. در فایده هشتم از شاعرانی نام برده می شود که این منقبت را به نظم کشیده اند؛ فردوسی، سنایی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، ابن فهد، صنعانی و ... ازجمله آنان اند. در فایده نهم شهرت و تواتر روایت بر مبنای کلمات اهل سنت بررسی شده است. نویسنده در این فایده به نه مورد از اقوال علمای اهل سنت استشهاد می کند. نویسنده در فایده دهم، شانزده دلیل در قطعی صدور بودن روایت می آورد..
در فصل دوم این اثر، وجوه دلالت حدیث بر امامت بررسی می شود. این روایت دلالت بر اعلمیت امیرالمؤمنین علی(ع) دارد و اعلمیت دلالت بر افضلیت می کند؛ بنابراین افضل مستحق امامت است..
نویسنده، اسامی برخی از بزرگان اهل سنت که معترف بر اعلمیت امیرالمؤمنین(ع) هستند را ذکر می کند. وی کلمات برخی از عالمان عامه مانند إسماعیل بن سلیمان کردی در «جلاء النظر فی دفع شبهات ابن حجر»، نظام الدین سهالوی أنصاری در «الصبح الصادق» و دیگران در دلالت روایت بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) را ذکر می کند و به آن ها استشهاد می کند. از دیگر دلالت های روایت، واسطه علوم بودن امام علی(ع)، حافظ علوم پیامبر(ص) بودن آن حضرت(ع)، وجوب رجوع امت به آن حضرت در یادگیری علوم، امام(ع)اولین کسی است که با اهل بغی جنگید و ... است. نویسنده در ادامه روایت جابر درباره حدیث مدینة العلم را با مضامین ذیل ذکر می کند؛ جابر بن عبداللّه قال: سمعت رسول الله(ص) یوم الحدیبیة و هو آخذ بید علی: هذا أمیر البررة و قاتل الفجرة، منصور من نصره مخذول من خذله، یمدّ بها صوته، أنا مدینة العلم و علی بابها فمن أراد العلم فلیأت الباب». ترجمه: ... در روز حدیبیه پیامبر(ص) درحالی که دست علی را در دست گرفته بود فرمود: این امیر خوبان و کُشنده فاجران است، یاریگرش پیروز و تضعیف کننده اش حقیر و مأیوس است. آنگاه صدایش را بالاتر برد و فرمود: من شهر علم هستم و علی درب آن و هرکه بخواهد به این شهر راه بیابد باید از درب آن وارد شود. وی پس از نقل روایت دلالت روایت بر افضلیت امیرالمؤمنین علی(ع) را از موارد ذیل استخراج می کند: گفتن این سخنان در روز حدیبیه که جماعت زیادی از مسلمانان در آن حضور داشتند، گرفتن میان بازوان آن حضرت توسط پیامبر(ص) و بالا بردن دستانش به جهت اتمام حجت بر حاضران، تصریح بر امامت آن حضرت با لفظ «امیر البررة»، وجوب تبعیت از آن حضرت به خاطر عبارت «منصور من نصره و مخذول من خذله» و بلندتر گفتن عبارت «انا مدینة ...» برای این که تمام حاضرین بشنوند از دلالت هایی در حدیث هستند که به وضوح امامت آن حضرت(ع) را می رساند. آیت الله میلانی سپس روایت را در خطبه امام حسن(ع) بررسی می کند و رجوع طرق به امام(ع) و دلالت حدیث بر خاتم الاولیا بودن آن حضرت(ع) را نشان می دهد..