دانشنامه اسلامی
امیر حسین در اواخر دوران طهماسب مدتها در قزوین پایتخت اولیه صفویان بود و در زمان عباس اول صفوی از قزوین عازم اردبیل گردیده به ترویج امور دینی مشغول بود صاحب روضات ضمن شرحی از مقامات و مراتب علمی او می نویسد قسمتی از عمر او مصادف با دوران سلطنت اسماعیل دوم صفوی بود وی بر خلاف اسماعیل اول و طهماسب نسبت به شیعیان و علما و کینه توزی می نمود. و قصد از بین بردن سید مذکور را نیز داشت در دوران سلطنت یک ساله خود صدمه و آزار روحی فراوانی به امیر حسین وارد نمود پس از مظالم و بی عفتیها و لاابالی گری های متعدد مردم و مخصوصا علما او را نفرین نمودند ومرگ او را از خدا خواستار شدند اسماعیل دوم نقشه در مورد ترور علما و سادات و اغلب دودمان صفویان کشید ولی خوشبختانه چند روز پیش از رسیدن به هدف شبی از شبها ضمن عیاشی های زیاد (یکی از نزدیکان و درباریان به جامهای آخر شراب او سمی خطرناک افزود و دقایقی پس از نوشیدن) در حالت مستی جان سپرد و از شر او علما و مردم آسوده شدند.
چنانچه حاکی است چند سال بعد نواحی اردبیل و قزوین در اول قرن یازدهم طاعون سختی مردم را از پا در آورد و به سال 1001 امیر حسین نیز در عداد چندین نفر دیگر به مرض طاعون وفات نمود و سپس جنازه او را از ایران به قصد عتبات حمل نمودند.