دانشنامه اسلامی
او به زودی چنان مورد اعتماد قرار گرفت که حتی وزیر خواست ابن ابی اسامه را از ریاست دیوان انشا برکنار کرده، او را به جایش بنشاند، اما پس از مشورت با نزدیکانِ خود از این امر چشم پوشید. ابن صیرفی، پس از مرگ ابن ابی اسامه در 522ق، به خدمت پسر و جانشین او ابوالمکارم درآمد و چون وی نیز درگذشت، خود ریاست دیوان انشا را به عهده گرفت و تا پایان عمر، در این سمت باقی ماند.
از برخی آثار او چنین برمی آید که زمانی، روابطش با ملک افضل تیره شد و به ناچار مدتی از دیوان انشا کناره گرفت، اما عاقبت به یمن بلاغت و ظرافتی که در چند رساله اعتذاریه به کار بست، دل وزیر را به دست آورد و دوباره به منصب سابق خود بازگشت. برکناری موقت او از دیوان انشا، در واقع بی حاصل نبود؛ چه، وی توانست وقت خود را صرف نگارش مجموعه رسائلی کند که بعدها، «الافضلیات» نامیده شد.
ذوق و استعداد ابن صیرفی، بیشتر در 4 زمینه تجلّی داشته است: مسائل دیوانی؛ تاریخ؛ کتابت و شعر. آثاری که در این زمینه ها از وی برجای مانده، همه سخت سودمندند. به ادعای خود وی، «قانون دیوان الرسائل» او نخستین اثر در این باب است و او می گوید که دیگران در باره شعر و کتابت خراج و سپاه، آثار متعددی تألیف کرده و کار دیوان انشا یا کتابت دستگاه ملوک را فرونهاده اند؛ ازاین رو، وی به این مهم پرداخته است. نمی دانیم این ادعا تا چه حد مقرون به صواب است، زیرا 300 سال پس از وی، مقریزی اشاره می کند که در باره کتابت خراج و انشا، آثار متعددی نگاشته شده، اما او هیچ کتابی در باره کتابت سپاه ندیده است و نیز در فهارس، به انبوهی کتاب برمی خوریم که در باره آیین کتابت تألیف یافته است.
بنابراین، ادعای ابن صیرفی تنها از این جهت درست می تواند بود که بگوییم وی احوال رئیس دیوان انشا و کاتبان زیردست او، علومی که باید بدانند، صفاتی را که باید داشته باشند و به خصوص سازمان اداری دیوان را به شیوه ای شرح کرده که سابقه نداشته است. در معدود آثاری که در این باب به دست رسیده، به راستی اشاره به این گونه مسائل، اندک است.
هنر او در تاریخ نگاری در «الاشارة» که تاریخ وزیران فاطمی است، جلوه گر است. وی در این کتاب، نام ها و القاب و اقدامات وزیران و نیز سال وزارت آنان را به دقت بیان کرده و کتاب خویش را یکی از منابع ارزنده تاریخی ساخته است.