دانشنامه اسلامی
تاریخ تولد وی دانسته نیست، اما از آنجا که هنگام سقوط شنترین به دست آلفونسوی ششم در 486ق، این شهر را ترک گفته، می توان احتمال داد که در اوایل نیمه دوم سده 5ق، به دنیا آمده باشد مهاجرت و در واقع گریز ابن بسام از شنترین ناشی از اوضاع نابسامان شهر و خطر مهاجمان مسیحی بوده است. خود وی در وصف مجمل و دردناکی که از اوضاع شنترین در آن روزگار به دست داده، شهر را در نتیجه حملات پیاپی مسیحیان آشوب زده و یک سره ویران تصویر کرده است. وی پس از ترک آنجا روی به جانب اشبیلیه آورد و پس از گذشتن از مسیری سخت و پرخطر به آن شهر رسید. سالی چند در تنهایی و مشقت در آنجا زیست و معاش خود را از قلم خویش و ظاهراً با مدیحه گویی تأمین کرد. وی در دیباچه «الذخیرة» از این دوره به تلخی یاد می کند و اشبیلیه و مردمانش را که در نظر او علم و ادب از میانشان رخت بربسته و ارزش هر کس را به اندوخته سیم و زر وی می سنجیدند، سخت به باد نکوهش می گیرد. از این زمان به بعد از زندگی و سفرهای احتمالی ابن بسام اطلاع دقیقی در دست نیست، تنها می دانیم که در 494ق، به قرطبه سفر کرده و ظاهراً در آن شهر اقامت گزیده است.
زندگی ابن بسام جز چند سال آغاز عمر وی که احتمالاً مصادف با آخرین سال های حکومت افطسیان بطلیوس؛ یعنی آخرین دولت ملوک الطوایف در غرب اندلس بود، یک سره در دوره مرابطون گذشت. ورود بربرهای مرابطی به ده ها سال پراکندگی سیاسی در این سرزمین که زاییده حاکمیت ملوک الطوایف بود، پایان داد؛ چنان که بر شکوفایی ادبی آن عصر نیز نقطه پایان نهاد. عصر ملوک الطوایف، به رغم پراکندگی دولت ها و برخلاف انتظار، دوره شکوفایی فرهنگ عربی در سرزمین اندلس بود و ادب و هنر در دربارهای متعدد آن که به مراکز تجمع ادیبان و شاعران بدل شده بود، بالیدن گرفت، اما ثبات و یک پارچگی بعضاً خشونت آمیزی که به دست مرابطون برقرار شد، از پویایی فرهنگ به شدت کاست؛ بااین همه آنچه به جای ماند، آن اندازه وسیع و دلنشین بود که ابن بسام بتواند کتاب عظیم خویش را سراپا وقف آن کند و خود وارث آن فرهنگ و یکی از واپسین نمایندگان آن گردد. کتاب وی، «الذخیرة فی محاسن أهل الجزیرة»، از شاه کارهای ادب اندلس به شمار می رود.
دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 3، ص 110، نوشته آذرتاش آذرنوش و مهران ارزنده.
الذخیرة فی محاسن أهل الجزیرة / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده