یقن

لغت نامه دهخدا

یقن. [ ی َ ق َ / ی َ ] ( ع مص ) ثابت و واضح گردیدن کار و به تحقیق رسیدن آن. ( ناظم الاطباء ). || ثابت و واضح کردن کار و یقین نمودن بر آن و دانستن آن. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). بی گمان شدن. ( دهار ).
یقن. [ ی َ ق َ ] ( ع اِمص ) بی گمانی و بی شکی و یقین. ( ناظم الاطباء ). بی گمانی. ( غیاث ).
یقن. [ ی َ ق َ / ق ُ / ق ِ ] ( ع ص ) رجل یقن ؛مردی که هرچه بشنود یقین نماید. ( ناظم الاطباء ). بی گمان. ( غیاث ). || به تحقیق داننده. ( غیاث ).
یقن. [ ی َ ق ِ ] ( ع ص ) رجل یقن بالشی ٔ؛ مرد آزمند و حریص به آن چیز. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ).
یقن. [ ی َ ق َ ] ( اِخ ) ابن سام بن نوح. نواسه نوح نبی است و بعضی گفته اند نام او با فاء است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

رجل یقن بالشیئ مرد آزمند و حریص به آن چیز

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲۸(بار)
(بر وزن فلس و فرس) ثابت و واضح شدن. در مصباح و اقرب الموارد می‏گوید «یَقِنَ الْاَمْرُ یَقْناً: ثَبَتَ وَ وَضَحَ» یقن متعدی به نفسه و به باء نیز آمده است «یَقِنَ الْاَمْرَ وَ بِالْاَمْرِ» یعنی به آن علم پیدا کرد و محقق دانست. یقین وصف است به معنی فاعل یعنی ثابت و واضح. راغب گوید: آن صفت علم است بالاتر از معرفت و درایت... و شاید به معنی مفعول و ثابت باشد که خواهد آمد در مصباح گوید: یقین علمی است که از استدلال و تحقیق حاصل شود لذا علم خدا را یقین گویند که بر آن قطع حاصل شده و نفس بر آن آرام گردیده است. هر یقین علم است ولی هر علم یقین نیست گویا یقین علمی است که بعد از استدلال و نظر حاصل شود. خلاصه: یقین به معنی ثابت یا ثابت شده و بالاتر از علم و از صفات آن است . و به آخرت آنها یقین پیدا می‏کنند. «یَقِنَهُ و اَیْقَنَهُ» هر دو به یک معنی اند یعنی تحقیق کرد و به یقین رسید. به احتمال قوی مراد از «یُوقِنُونَ» در آیاتی نظیر . مراد تحقیق کردن و یقین جستجو کردن است. . یعنی بلکه تحقیق نمی‏کنند تا یقین پیدا نمایند. * . آیات را در زبان انکار نمودند حال آنکه ضمیرشان و باطنشان به آنها باور کرد و محقق دانست. * . ظاهراً اضافه در علم الیقین و خود یقین است که روز قیامت باشد، می‏شود گفت: آن حال است از مفعول «لَتَرَوُنَّها» یعنی: حقا اگر علم جازم و یقین داشتید شما را از تکاثر اموال مانع می‏شد. حتماً حتماً آتش بزرگ را خواهید دید سپس آن را که خود آن است خواهید دید. * . . حق و یقین هر دو به یک معنی است و اضافه در آن نظیر اضافه بیانیه است و افاده تأکید می‏کند و هر دو آیه درباره قیامت است معنی آیه اول: اینکه در تقسیم شدن مردم به اصحاب یمین و اصحاب شمال و سابقین گفتیم، ثابت و حتمی است و خلافی در آن نیست. در مجمع و المیزان به تأکید بودن آن تصریح شده است. * . «یَقیناً» تمیز است از قتل یعنی به قتل عیسی «علیه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پیروی می‏کنند و او را به یقین نکشتند ظن به کشتن او کردند : * . مراد از یقین چنانکه گفته‏اند مرگ است و اطلاق یقین بر مرگ به علت ثابت و حتمی بودن آن است و شاید اطلاق آن بر مرگ به جهت انکشاف واقع به آن است یعنی آنگاه که واقع منکشف شود و حقائق ایمان و کفر آشکار گردد پروردگارت را عبادت کن. اینکه بعضی یقین را به معنی علم گرفته و گفته‏اند عبادت تا حصول یقین است و چون یقین آمد تکلیف ساقط می‏باشد غلط محض است، مخاطب به این آیه رسول خدا «علیه السلام» است و آن بزرگوار از اهل یقین بود ولی تا دم مرگ از تکلیف شرعی دست نکشید این قول به ضرورت اسلام باطل می‏باشد. * موقن: آنکه دارای یقین یا جویای یقین است . در زمین آیات و دلائلی است برای یقین جویندگان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق