ماه سر

ماه سر

کلمه‌ی «ماه سر» در فارسی ترکیبی است از دو بخش: «ماه» و «سر». «ماه» در ادبیات فارسی اغلب نماد زیبایی، درخشش و جذابیت است و اشاره به چهره‌ی درخشان یا زیبا دارد. «سر» می‌تواند به رأس، چهره یا حالت سر اشاره داشته باشد و در ترکیب با ماه، بر ظاهر و جلوه‌ی شخص تأکید می‌کند. بنابراین، ماه سر به کسی گفته می‌شود که چهره‌ای زیبا، درخشان و جذاب دارد و معمولاً در وصف زیبایی طبیعی انسان به کار می‌رود. در متون ادبی و شعری، ماه سر نماد زیبایی کامل، لطافت و جذابیت ظاهری است و اغلب با صفت‌های ستایش‌آمیز همراه می‌شود. این واژه استعاری است و بیشتر در شعر کلاسیک، داستان‌ها و توصیف شخصیت‌ها دیده می‌شود. این کلمه می‌تواند علاوه بر زیبایی ظاهری، به جلوه و وقار شخصیتی نیز اشاره کند که باعث درخشش و جلب توجه دیگران می‌شود. در فرهنگ فارسی، استفاده از «ماه» برای توصیف افراد، به تأکید بر نورانیت، زیبایی و محبوبیت آن‌ها کمک می‌کند. از نظر دستوری، ماه سر صفت مرکب است و معمولاً قبل از اسم یا بعد از فعل توصیفی به کار می‌رود.

لغت نامه دهخدا

ماه سر. [ س َ ] ( اِ مرکب ) غُره. اول ماه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). سر ماه.

فرهنگ فارسی

غره اول ماه

جمله سازی با ماه سر

ای ماه سر نهاده از مهر بر زمینت صد مشتری درخشان از زهرهٔ جبینت
چار دیوار عناصر که به ماه سر کشیده‌ست ازین مرحله‌گاه
سحر چون ماه سر بر زد زخاور دریغا یار هم سر می زد از در
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب ور چند شخص ماه سر اندر سپر کشید
برننهد بی رضاش، سرو قدم بر زمین برنکند بی قضاش، ماه سر از کوهسار
ز خطّش ماه سر می‌تافت از راه به‌زیبایی خطی آورده بر ماه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
صبا
صبا
عزیز
عزیز
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
چوخ
چوخ