گاب

لغت نامه دهخدا

گاب. ( اِ ) در لهجه عوام بمعنی گاو است.
- امثال :
آبم است و گابم است نوبت آسیابم است ؛ یک سر است و هزار سودا. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گاو : آبم است و گابم است نوبت آسیابم است ( یک سراست و هزار سودا )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم