کیرو. [ ک َ / ک ِ رُ / کی ] ( اِ ) به معنی حفظ و نگاه داشتن و حصول چیزهایی باشد که پیش از این در ذهن پوشیده بوده. ( برهان ) ( آنندراج ). حفظ و یاد و نگاهداشت و خاطرنشان و حصول چیزی که پیش از این در ذهن پوشیده و از یاد رفته بود. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً: «گیر»، و با «ویر» مقایسه شود. ( حاشیه برهان چ معین ).
فرهنگ فارسی
به معنی حفظ و نگاهداشتن و حصول چیزهایی باشد که پیش از این در ذهن پوشیده بوده ٠ حفظ و یاد و نگاهداشت و خاطر نشان و حصول چیزی که پیش از این در ذهن پوشیده و از یاد رفته بود ٠