کابول

لغت نامه دهخدا

کابول. ( ع اِ ) رسن دام. ( منتهی الارب ). دام. رسن شکارگیر. رسن شکارکن.
کابول.( اِخ ) کابل. پایتخت افغانستان. رجوع به کابل شود.
کابول. ( اِخ ) دهی است میان طبریه و عکا. ( منتهی الارب ). موضعی است در اشیر. ( صحیفه یوشع 19:27 ) و همان کابول حالیه است که بمسافت ده میل به طرف جنوب شرقی عکا واقع است. ( قاموس کتاب مقدس ). || اسم مقاطعه ای است که سلیمان بحیرام داد. ( سفر اول پادشاهان 9:10 - 13 ) که دارای بیست شهر بود و آن در جلیل در شرق عکا واقع است و این لفظ در اصل عبرانی دارای معنی مخصوصی نمیباشد. ( قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ فارسی

رسن دام کابل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان فال چوب فال چوب