چیق

لغت نامه دهخدا

چیق. ( ترکی ، اِ ) رجوع به چیغ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پرده مانندی که آنرا از چوبهای باریک سازند و جلو در اطاق آویزند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی