پاچک

لغت نامه دهخدا

پاچک. [ چ َ ] ( اِ ) سرگین خشک شده گاو. سرگین گاو که بدست پهن و خشک کنند سوختن را. غوشاک. غوشا. تپاله.
پاچک. [ چ ِ ک ُ ] ( اِخ ) فرانسوا.نقاشی اسپانیائی. مولد بسال 1571م. ( 978 هَ. ق. ) در اشبیلیه. و وفات در سنه 1654م. ( 1064 هَ. ق. ).

فرهنگ معین

(چ َ ) (اِمر. ) پِهِن خشک شدة گاو، تپاله .

فرهنگ عمید

سرگین خشک شدۀ گاو، تاپال، تپاله، پاوچک، غوشا، غوشاک.

فرهنگ فارسی

سرگین گاوکه خشک شده باشد، تاپال ، تپاله غوشا
( اسم ) سرگین خشک شد. گاو غوشاک تپاله غوشا .
نقاشی اسپانیایی

ویکی واژه

پِهِن خشک شدة گاو؛ تپاله.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ