واخورده
واخورده. [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) وامانده. ناامید. مأیوس. || متعجب. رجوع به واخوردن شود.
(خُ دِ ) ۱ - (ص مف . ) شکست خورده ، از رونق افتاده . ۲ - مأیوس ، دل سرد.
۱. [مجاز] ردشده، مردود.
۲. [قدیمی] یکه خورده.
۳. [قدیمی] سرگشته.
( اسم ) ۱ - شکست خورده مغلوب . ۲ - ردشده مردود . ۳ - مایوس . ۴ - یکه خورده . ۵ - متحیر سرگشته . ۶ - ملاقات کرده بر خورده .
وا مانده نا امید
شکست خورده، از رونق افتاده.
مأیوس، دل سرد.