نثیر

لغت نامه دهخدا

نثیر. [ ن َ ] ( ع اِ ) عطسه ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || ( ص ) منثور. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) :
سوزنی در سلک مدح خسرو دریادل آر
هرچه در دریای خاطر لؤلؤی داری نثیر.سوزنی.|| ( مص ) بینی افشاندن. ( از منتهی الارب )( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

منثور، پراکنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا