موقوت

لغت نامه دهخدا

موقوت. [ م َ ] ( ع ص ) محدودشده به هنگام. ( ناظم الاطباء ). هنگام معین کرده شده. ( آنندراج ). محدود به اوقات معینه. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به موقت شود.
- امر موقوت ؛ کار معین که دارای وقت و هنگام باشد.
- وقت موقوت ؛ هنگام معین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ یا مُ ) [ ع . ] (اِ. ) وقت معین شده ، هنگام مقرر.

فرهنگ عمید

ویژگی وقت معین شده، هنگام مقرر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) وقت معین شده هنگام مقرر : [ خود پیش از میقات موقوت تاتار از مقام موغان بر صوب اذر بیجان در حرکت آمد . ] ( نفثه المصدور . چا. یز.۱٠٠ )

ویکی واژه

وقت معین شده، هنگام مقرر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی فال درخت فال درخت