لیرون

لغت نامه دهخدا

لیرون. ( اِ ) اسلیخ. طفشون . رجوع به بَلیحاء شود.

فرهنگ فارسی

اسلیخ . طفشون .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال ابجد فال ابجد فال ماهجونگ فال ماهجونگ