قبراق

لغت نامه دهخدا

قبراق. [ ق ِ ] ( ص ) چست و چالاک. و چون لفظ عربی و ترکی نیست باید با غین نوشته شود. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ معین

(قِ ) [ تر. ] (ص . ) چابک ، چست .

فرهنگ عمید

۱. چابک، چست وچالاک.
۲. [مجاز] سرحال.

فرهنگ فارسی

چابک، چست و چالاک
( صفت ) چابک چشت چالاک .

ویکی واژه

چابک، چست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم