خفقان دار

لغت نامه دهخدا

خفقان دار. [ خ َ ف َ ] ( نف مرکب )خفقان دارنده. طپش دل دارنده. نفس گرفته :
خیک است زنگی خفقان دار کز جگر
وقت دهان گشا همه صفرا برافکند.خاقانی.

فرهنگ فارسی

خفقان دارنده طپش دل دارنده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت