بی مرگی

لغت نامه دهخدا

بی مرگی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) چگونگی بی مرگ. لایموتی. بقاء. ( یادداشت مؤلف ). جاودانی بودن. لایزالی.

فرهنگ فارسی

چگونگی بی مرگ . لایموتی . بقائ . جاودانی بودن . لایزالی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم