خضرم

لغت نامه دهخدا

خضرم. [ خ ُ ض َ رِ ] ( ع اِ ) بچه سوسمار. || ( ص ) آب شیرین. آبی که شیرین باشد نه تلخ. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خضرم. [ خ ِ رِ ] ( ع ص ، اِ ) چاه بسیارآب. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || دریای بزرگ بسیارآب. || هرچه بسیارباشد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از لسان العرب ). || جواد و بسیارعطا. || مهتر و بردبار. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خضارم ، خضارمه ، خضرمون.

فرهنگ فارسی

چاه بسیار آب یا دریای بزرگ بسیار آب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال زندگی فال زندگی فال مکعب فال مکعب فال امروز فال امروز