تلفیق کردن

لغت نامه دهخدا

تلفیق کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بهم بستن سخن. گرد آوردن و ترتیب دادن کلام. رجوع به تلفیق شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مرتب کردن ترتیب دادن آراستن با هم جور کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم