تقوع

لغت نامه دهخدا

تقوع.[ ت َ ق َوْ وُ ] ( ع مص ) خمیده رفتن همچون رونده در خارستان. || بر درخت برآمدن کربسه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
تقوع. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی است به قدس که انگبین را بدان نسبت کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ( خیمه زدن ). یکی از شهرهای یهودا است که در نزدیکی بیت اللحم به جنوب شرقی اورشلیم واقع بود و فعلاً آن را تقوعه گویند و ظاهراً اشحور اساس آن را گذاشته. ( قاموس کتاب مقدس ) ( از ایران باستان ج 1 ص 183 ). رجوع به مراصد الاطلاع و معجم البلدان یاقوت و قاموس کتاب مقدس شود.

فرهنگ فارسی

خمیده رفتن همچون رونده در خارستان

دانشنامه عمومی

تقوع ( به لاتین: Tuqu' ) یک شهرک در کرانهٔ غربی رود اردن است که در استان بیت لحم واقع شده است.
تقوع ۸٬۸۸۱ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال آرزو فال آرزو فال راز فال راز فال ورق فال ورق